مظاهر عالم هورقلیا در فلسفه ی اشراق و مکتب شیخیه
Authors
Abstract:
در تعریف لغوی واژهی هورقلیا اگرچه آرای متنوّعی در باب یونانی، سریانی و عبری بودن آن وجود دارد، میتوان دقیقترین تعریف را «خورکلپا» به معنای جسم خورشیدی دانست که ریشه در فرهنگ و زبان ایران باستان دارد. در جهانشناسی حکمت اشراق، عالم هورقلیا را میتوان با عالم صور معلقه، اشباح مجردّه، عالم مثال و عالم خیال منفصل یکی دانست. ضمن آنکه در مکتب شیخیه، با توجه به رویکرد کلامی آن مکتب، عالم ملکوت نیز معادل هورقلیا آمده است. اگرچه تفاوتهایی در جهانشناسی این دو مکتب، به ویژه در تعداد مراتب هستی، دیده میشود، مظاهر عالم هورقلیا نزد هر دو جریان مشترک است. برخی از این مظاهر بیشتر صبغهی معرفتشناختی دارند و برخی صبغهی هستیشناختی. از دستهی اول، میتوان به مظهر خیال، خواب و رؤیا و وحی و الهام اشاره کرد و از دستهی دوم، میتوان جنبهی هستیشناختی جنّ و شیاطین، آینه و اصوات و روایح مثالی را نام برد.
similar resources
رویکردی انتقادی به شیخیه در تطبیق هورقلیا بر عالم مثال
شیخیه هورقلیا را مرتبه ای از عوالم وجود دانسته که نسبت به عالم ماده از لطافت بیشتری برخوردار است. از نظر شیخیه، در عالم هورقلیا هر چند که اجسام وجود دارند، شفافیت و لطافت آن اجسام نسبت به اجسام عالم ماده بیشتر است. آنها این عالم را همان عالم مثال منفصل دانسته اند. به دلیل عدم هماهنگی در اندیشه شیخیه، جایگاه عالم هورقلیا گاه بین عالم ملک و عالم ملکوت و گاه بین عالم ملک و عالم جبروت معرفی شده است...
full textحقیقت جسم در فلسفه ی شیخ اشراق و صدرالمتألهین
فیلسوفان مسلمان عموماً در باب چیستی جسم و احکام کلی اجسام سخن راند هاند که در نتیجه یآن ادبیات فلسفی گسترد های در باب تعریف جسم، بساطت یا ترکیب ذهنی و خارجی آن، تما یزاتاساسی اجسام با موجودات غیرمادی، ویژگ یهای مشترک اجسام و ... شکل گرفته است. در این میاندو فیلسوف نامی ایران، شیخ اشراق و صدرالدین شیرازی، از آن رو که هر یک مؤسس مکتب فلسفینوظهوری بودند، دست به نوآوری زدند و دیدگاه های جدیدی را در ...
full textمظاهر خالق در عالم از نظر مولانا جلالالدین رومی و متفکران و ادبای مکتب رومانتیک در آلمان
فرهنگ را میتوان مجموعهای پویا در نظر گرفت که علاوه بر عوامل درونی، از عوامل بیرونی نیز تأثیرپذیرفته، الهام میگیرد، خودرا وفق میدهد و از این طریق همواره در حال تغییر و تحول است. ادبیات، به عنوان یکی از مظاهر فرهنگ به وضوح بیانگر این تأثیرات متقابل است. البته در بسیاری از موارد ریشة مشترکات بین فرهنگها لزوماً از درون خود آنها بر نخواستهی بلکه میتواند متأثراز عوامل بیرونی باشد. به عنوان مثال...
full textMy Resources
Journal title
volume 10 issue 35
pages 73- 96
publication date 2013-03-18
By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023